:.★★:.

مامان قشنگم منو ماهی صدا می کنه. همیشه دلم میخواد بخندم و بخندونم...

:.★★:.

مامان قشنگم منو ماهی صدا می کنه. همیشه دلم میخواد بخندم و بخندونم...

پس از سفر نوشت!

سلام علیکم!
احوالاتهای شما؟!
خوبین انشاالله؟ می دونم که ملالی نداشتین به جز دوری من که اون هم الان رفع شد دیگه!

جای همگی خالی رفتیم به زادگاهمان و همگی را دعا کردیم و امیدواریم آقا هرآنکه مشتاق زیارتش هست را به زودی زود بطلبد.

*

*

*

1-      دیدم حالا که از اتوبوس رانی تشکر کردم، اگه از قطار رانی (یه نوع سازمانه و نه یه طعم جدید از رانی) تشکر نکنم خیلی بی انصافی کردم!

مسیر سفر ما از تهران به مشهد و بالعکس، با قطارهای تندروی پردیس بود و بسیار خوشحال بودیم که در فضایی تپل، قراره سریع و حدودا هشت ساعته برسیم مشهد. و خب حسنی که داشت این بود که چون دوقلوها هم همراهمون بودن زیاد طولانی نمیشد و زود میرسیدیم. خلاصه آقایون و خانومایی که شما باشین، ساعت 7 صبح حرکت کردیم و همه چیز خیلی خوب بود تا یکی دو ساعت بعد که کم کم هوای قطار گرم شد و بعد به شدت داغ شد و بعد هم یه هولوکاست اساسی راه افتاد و همه داشتن با روزنامه خودشون رو باد میزدن. وقتی هم به میهماندار قطار اعتراض کردیم فرمودن:«همه ی سالن ها این مشکل رو دارن! فقط که شما نیستین که!» بله! ماهم خب توجیه شدیم دیگه! وضعیت تهویه درست نشد که نشد و همه ی بچه های کوچولوی توی قطار لخت شده بودن و فقط با پوشک هاشون دیده می شدن! فکر کنم اگه چند ساعت دیگه ادامه پیدا می کرد آدم بزرگ ها هم...!!! والا!
از وضعیت آب و هوا که بگذریم، وضع اسفبار غذاش پیش میاد که دل هر جنبده ای به حالمون می سوخت از اینکه توی گرما مجبور بودیم چهار تکه ی خمیر سرخ شده رو بخوریم که واقعا وحشتناک بود. اینو واقعا می گم ها! کوکوی سبزی، کوکوی سیب زمینی، ناگت مرغ و یک تکه ماهی که همگی به یک اندازه و با یه متد سرخ شده بودن و به اندازه ی یک بند انگشت روغن روی همشون ماسیده بود! حالا فکر کنین سر ظهر ما هم به هوای غذای قطار (که دوسال پیش چلو جوجه بود) ناهار نیاوردیم و داریم به زور خودمون رو متقاعد می کنیم که بخوریم! من اولین تکه رو که خوردم احساس کردم اتفاقی شبیه استفراغ برعکس افتاده! (گلاب به روتون دیگه)!

تازه از تمام آبسرد کن های سالن ها هم آب داغ بیرون میومد!

دیگه هوار همه ی مسافرا در اومد و غذاهامون رو به صورت بسته بندی ریختیم توی سطل زباله. وقتی هم که با یک ساعت و نیم تاخیر رسیدیم مشهد، همگی رفتیم اعتراض و حاصل این اعتراض این بود که تمام هزینه ی بلیت منهای پول غذا رو بهمون برگردوندن! تازه احساس می کردن که خیلی هم لطف فرمودن که 9 ساعت ما رو توی اون کوره ی آدم پزی زجر دادن!

خلاصه که خواستم بدین وسیله از مسئولین قطار های سیمرغ و غزال و پردیس و سایر مخلفات و مزخرفات مراتب ویجه (!!) تشکر و احترام رو به عمل بیارم و سلام گرمی خدمت والده و همشیره شون داشته باشم! دمم گرم!

*

*

*

2- شب شهادت حضرت امام موسی کاظم (ع) برای اولین بار دوقلوها رو بردیم حرم اما رضا(ع).

بعد توی جمعیت بسیار زیادی که اونجا بودن، دیدیم یه آقای میانسالی یه ظرف غذا دستشه که مشخص بود از آشپزخانه ی حضرت به عنوان تبرک گرفته. خانومی هم از اون آقا خواست که کمی از نون روی غذا رو به عنوان تبرک بده تا بدیم دست بچه ها. آقاهه ظرف غذاشو محکم بغل کرد و گفت:«خودم خریدم بهتون نمیدم»!!!

*

*

*

3- یه شب ساعت 12 به همراه دوتا از دختر عموها و خواهری خودم به اتفاق پسر عمو رفتیم طرقبه جهت گردش و تفریح و هله هوله خوری! حالا بماند که چقدر خوش گذشت و خندیدیم و انواع هله هوله های بی ربط خوردیم و گپ زدیم و این حرفها، به علت رانندگی وحشتناک پسرعمو، در راه برگشت کلی دعواش کردم و گفتم:«نه کمربند می بندی، نه سرعت رو رعایت می کنی، فلکه ها رو که خلاف میری، آخه اینم شد طرز رانندگی؟» پسر عمو یه نگاهی کرد و گفت:«ماهی خانوم اینجا اگه کمربند ببندی و راهنما بزنی و به راننده های دیگه راه بدی، سوژه خنده می شی اساسی!». بعله! وضعیت رانندگی در شهر مشهد بسیار ترسناک، دلخراش و دلهره آوره و ما تا روز آخر، هرجایی که می خواستیم بریم از ترس به صندلی ها میخکوب می شدیم!

قبل از اینکه برگردیم خونه، پسر عموی گل ما رفت که برامون دوغ آبعلی بگیره و بیاره، ماشین رو نزدیک یه رودخونه ی کوچولو پارک کرد و من و خواهری هم که عاشق صدای آب هستیم، پیاده شدیم و قدم می زدیم و از سرمای هوا و صدای آب و جیرجیرک ها لذت می بردیم.

یهو یه پسر نوجوان با یه دسته فال اومد طرفمون و اصرار کرد که فال بخریم ازش. منم دست کردم توی کیفم و اسکناس رو گرفتم سمتش. اونم دسته ای  از پاکت های فال رو گرفت جلوی من تا یکیش رو بردارم. همینطور که بر میداشتم پرسیدم :

-          مدرسه هم میری؟

-          نه، شاغلم

-          شغلت چیه؟

-          ویندوز نصب می کنم!

-          آفرین پس به کامپیوتر هم واردی؟

-          نه خانوم، کمک بابام در و پنجره برای خونه ها نصب می کنم!!

-          ...!!!

*

*

*

4- بدین وسیله شهادت بانوی بزرگوار، محبوب قلوب ایرانیان، «بانو یوها» رو خدمت تمامی ارادتمندان خاندان بزرگ جومونگ اینا تسلیت عرض می نماییم. باشد که بقای عمر حضرت جومونگ، بانو سویا و شازده یوری باشد.

در این قسمت از سریال جومونگ (که به دلیل جومونگی بودن خانواده ی خودم و عموی گرامی مجبور به همراهی و تماشای این سریال وزین گشتیم) دیدیم که جومونگ چقدر خالصانه به درگاه پروردگار خویش عبادت می کرد و از وی طلب یاری می نمود. در همین بخش از «الهی نامه ی جومونگ» دیدیم که:

« و کارگردان هر که را که بخواهد از شر امپراتور ایمن می دارد، آیا عبرت نمیگیرید ای قوم ستمکار؟؟!»

*

*

*

5-

- من به انتهای معرفت رسیدم...

- احسنت! مستقیم بیا اولین کوچه سمت راست پلاک 18!

*

*

*

مکان: اصفهان – یک سطل زباله در پارک باغ غدیر

زمان : حدود یک ماه پیش!

( ببینین بچه ها! حتی من شماره ش رو شطرنجی نگردم! بازم بگین ماهی خانوم خسیسه! زنگ بزنین ایشالا که بختتون باز می شه!) 

 

*

*

دوستتون دارم، مواظب خودتون باشین تا به زودی...

نظرات 80 + ارسال نظر
این داستان واقعیست(خانم آ) جمعه 9 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 01:10 ب.ظ http://www.aziiiiiii.persianblog.ir

سلام ماهی خانم جونم...
می گم...
مطمئنی این قطار پردیس که ازش تعریف کردی یه گوانتانامو یا ابوغریب سیار نبودن؟
چی کشیدی مادر......
در مورد رانندگی تو مشهد کاملا باهات موافقم...حالا غیر از اون مواردی که خودت ذکر کردی یه نکته رو هم من اضافه کنم که موجودی به نام عابر پیاده و چیزی به نام خط عابر پیاده اصولا در مشهد تعریف نشده است!!!
در مورد اون شماره تلفن آخر ....اگر این عکسی که انداختی روی سطل اشغال پارک باشه یک درصد هم شک نکن آگهی رو دودو داده....
البته در مورد ایده آل بودنش من تضمینی نمی دم
بوووووووووووووووووووووس
دوستت دارم یه عالمه
چه معنی داره این بلاگ اسکای آیکون بغل کردن ماهی خانم رو نداره؟!(بغغغغغغغغغغل)
تازه آیکون گل هم نداره (گگگگگگگگگگگگگگل)

سلام خانوم خانومااااااا
جیگر خودممممممممم
ها والا! نمیدونی چی کشیدیم خواهر! فقط می خواستیم زودتر از اون جهنم خلاص شیم.
آره واقعا رانندگی توی مشهد افتضاحه و به قول تو وضعیت عابرین پیاده. البته ما چون بیشتر سوار بودیم من به این نکته دقت نکردم!
آره گلم اون روی سطل آشغال پارک بود!:دی
آخ آخ اگه مطمئنی از ایل و تبار دودو اینا بوده که حتما یه تماسی بگیرم!
حیف این پایه خنده نیس مفت از دست بره؟!:دی
شما به گل بودن و بغلی خودتون ببخشین بلاگ اسکای هم قول میده پسر خوبی بشه!
ممنونم که اومدی عسل خانوم
دوستت دارم
بوس بوس بوس

هالو جمعه 9 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 01:24 ب.ظ

رسیدن به خیر
این قضیه ویندوز جالب بود
درود

والا ما بعضی ها که چراغ خاموش میان اصفهان و میرن اساسی قهریم!
*
*
*
خوشحالم که خوشتون اومده
شاد باشید یه دنیا

احمدرضا جمعه 9 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 01:54 ب.ظ

خوش آمدید

قربون آقا!
کنکورت چی شد؟

★  ‏‏ستاره جمعه 9 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 02:40 ب.ظ http://setarehbaroon.blogfa.com/

سلام سلام
اول شدما
واقعا هم دمت گرمه لنگه نداری
الان حالت خوبه
اون شماره موبایلتم به درد من که نمی خوره چه فایده

سلام خانومی
شما همیشه اولیگلم
ما کوچیکیم!
الان خوبم!
دختر دم بخت که داری دور و برت نداری؟!:دی
خلاصه از دست ما بیشتر از این بر نمیومد دیگه باید ببخشی!
دوستت دارم خانومی
شاد باشی

من جمعه 9 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 05:26 ب.ظ

مشق شاعرانه جمعه 9 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 09:22 ب.ظ http://mashgheshaerane.persianblog.ir/

سلام
با غزلی بروزم

سلام
اومدم!

آتیش پاره شنبه 10 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 08:44 ق.ظ http://www.miss-atishpare.blogsky.com

به به احوالات مش ماهی آب پز چطوره؟!
با شناختی که من از تو دارم فکنم بدت نمیومده اون وضع ادامه یدا کنه و آدم بزرگا هم بله!!!
همیار پلیسم که شده بودی!!

چاکر حاج خانومی خودمم هستم!
نه خداییش! اون موقع اصلا در وضعیتی نبودم که بخوام....آره!:دی

همیار پلیس شدم که چی مثلا؟
هرچی من و تو آدم شدیم رانندگی پسر عموی عزیز تر از جان ما هم درست شد!
بد می خوامت!

آی دا شنبه 10 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 09:29 ق.ظ http://jokeress.blogsot.com

دست اونایی که میگن هولوکاست شایعه است و شما چرا دیگه باور می کنید و اینا که اتفاقاْ به شدت هم به سفر علاقه مندن و بگیر یه سفر با همین قطارا بفرست ایران گردی که هم هولوکاست آن لاین و انی تایم اویلبل و ببینه هم درس عبرتی بشه واسه دیگرون!

دومشن این آیکن ها یی که استفاده می کنی چیزی هست در حد و حصر ( درست نوشتم؟) خود خدا !!! خیلی بانمکن


سومندش رسیدن به خیر و مراقب خودتان باشید شما نیز

سلام گلم
ممنونم که بازم سر زدی
پیشنهادت بسیار عالی بود حیف که دیر شد!
حالا ایشالا ا.ن و آقا یه سفر باهم برن به قعر جهنم با همین قطارهای درجه یککککککککک!!!
دومندش آیکون ها دست شما رو می بوسن از راه دور!
سوندش خیلی مخلصیم!
چهارمندش همش آدرس وبلاگت رو اشتباه می نویسی ها!
حالا من درک و شعورم بالاست فهمیدم بلاگ اسپات هستی سایرین که مثل من تیزهوش نیستن!
جیگرتو خام خام!

منم شنبه 10 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 10:30 ق.ظ http://manjojonini.blagfa.com

سلام ماهی خانوم.یعنی ما مشهدی ها بدیم ؟طرقبه مون که خوب بود!اینم شانس منه که اومد اینجا واسه بار اول نوشته ها تو بخونم.خوب تو رانندگی یه کم بی احتیاطیم امروز صبح یه تصادفی دیدم او..............

سلام خانومی
ممنونم که اومدی پیشم همشهری گرامی!
طرقبه تون محشرررررررررر بود مخصوصا با همراهی پسرعمو و دختر عموها و خواهری...
توی رانندگی و عابرپیاده داری خیلی بی احتیاطین!
خدا همه مون رو به راه راست هدایت کنه دومی رو بلند تر ختم کن!:دی
برم ببینم چی نوشتی
شاد باشی

خلاف جهت عقربه های ساعت شنبه 10 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 02:09 ب.ظ http://ccw-ccw.persianblog.ir

یعنی میخوای بگی همشهریه ما هستی؟
برای بار هزارم من عاشق این شکلک های اینجام

آره خلاف جون!
من همشهری شمام با افتخار فراوان!
شکلکهای اینجا هم تا حالا هزار بار گفتن عاشق شمان!
مخلصیم هم ولایتی!

خلاف جهت عقربه های ساعت شنبه 10 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 02:17 ب.ظ http://ccw-ccw.persianblog.ir

خوب میگفتی میومدیم استقبال

دعاکن دوباره زودی قسمت بشه بیایم که بگم بیای استقبال!
واقعا همیشه دلتنگ مشهدم...
شاد باشی رفیق

گل سرخ شنبه 10 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 08:06 ب.ظ http://myredflower.blogfa.com

همه عمر برندارم سر از این خمار مستی
که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی
تو نه مثل آفتابی که حضور و غیبت افتد
دگران روند و آیند و تو همچنان که هستی

سلام
خوبی؟
خیلی زیبا بود
اعیاد شعبانیه رو هم به شما
هم به همه مسلمانان و عاشقان این بزرگواران تبریک میگم

¸.•´¸.•*¨) ¸.•*¨)
(¸.•´ (¸.•´ .•´ ¸¸.•¨¯`•
_____****__________****
___***____***____***__ ***
__***________****_______***
_***__________**_________***
_***________ما آپیم ________***
_***_____________________***
__***__منتظر حضور سبزت __***
___***_________________***
____***___هستیم _____ ***
______***___________***
________***_______***
__________***___***
____________*****
_____________***
______________*¸.•´¸.•*¨) ¸.•*¨)¸.•´¸.•*¨) ¸.•*¨

منم آپم
دوست داشتی یه سر بزن
منتظرتم
یا علی

احمدرضا شنبه 10 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 08:29 ب.ظ

سلام آبجی گله
چی بگم والا ؟ یه دوهزارتا زیاد تر از چیزی شد که باید میشد ... اما خیلی بد هم نشد
ریاضی حوالی 6-7 هزار
زبان و هنر ( هنرُ که کشکی کشکی کشکی رفته بودم ) هر دوتا دو ور هزار شدن .

باید قید اصفهانُ بزنم احتمالا واسه عمران | معماری سراسری ، حالا امید به خدا ...

سلام داداشی
ااااااااااااااااااااااا!!!!!!!چرا پس؟
یعنی شدی دوهزار و بیست تا؟!؟!
ایشالا که یه جای خوب و یکی از رشته های مورد علاقه ت رو قبول میشی و دیگه واسه شیرینی هم که شده میام سراغت!:دی
والا ما چهار سال رفتیم دانشگاه اصفهان تحفه ای هم نبود!
مثل همه دانشگاههای دیگه ی دنیا فقط دو دره کردن کلاساش حال میداد!
ایشالا که خبرای خو ب خوب بهمون بدی داداشی

مانیسا شنبه 10 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 11:56 ب.ظ http://manisai.persianblog.ir/

سلام سلام خاله جوننننننننننننننننننمممممم
مامانی من وقتی فک میکنه اوله چهارمه حالا فک کن بخواد چهارم بشه چندمه /کامنت مامانو دیدم یادم رفت خاله خاله جون خاله مهربون مرسی اومدی جشن تولدم اومدم بگم بوس بوس هزار تا

سلام قربونت برم مانیسای خوشمل خاله
می گم خاله جون اگه می خوای آینده ت درخشان باشه ها
یه توصیه بهت می کنم:
کلا زیاد روی کارای مامانت دقیق نشو!:دی
آره خاله جون!
انجام وظیفه بود عسلم
بوس بوس

هادی یکشنبه 11 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 08:11 ق.ظ http://www.as-pick.blogfa.com

سلام

واقعا شما خوب داستان مینویسن
ایشالا که بزودی اسمتون رو وری کتاب های رمان ببینیم

سلام
والا اینا هیچکدومش داستان نبود هااااااا!!!
همش واقعیت بود به جان خودم!
ممنونم که اومدید
شاد باشید

آی دا یکشنبه 11 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 10:38 ق.ظ http://jokeress.blogspot.com

خانوم جان سپاس فراوان
اگر نمی گفتی که یه عمره دارم آدرس و اشتباه می نویسم همچنان در ظلام این گمراهی می موندم
!!!

بغل های بسیار و بوس های از راه دور

خواهش خواهر جان!
برو حالشو ببر!
ما هم هم!
بوس بوس

آتیش پاره یکشنبه 11 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 01:35 ب.ظ http://www.miss-atishpare.blogsky.com

راسی مشدی سوغاتی موغاتی چه خبر؟!!
پاشو بیا سوغاتی منو بده!

عجب رویی داری ها!
پاشو بیا دیدنم تا سوغاتی بهت شمش طلا بدم!
آخه منم شریک احمدرضام!:دی

یه کوچولو و آقاییش یکشنبه 11 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 04:53 ب.ظ http://yekocholoo.blogsky.com

سلام ماهی جونم..خوبی؟سفر خوش گذشت..سری به ما هم بزنبرم بخونم..

سلام عزیزم
خوبم
جای شما خالی خیلی خوب بود
حتما میام
شاد باشی گلم

حمید یکشنبه 11 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 09:26 ب.ظ http://hamidj.blogfa.com

سلام به ما سر بزن
در مورد دادگاه مسخره دوس دارم به دوستات بگی
در هنگام اعدام گالیله وی گفت با توبه گالیله زمین از حرکت باز نمی ایسته

بی تو یکشنبه 11 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 11:34 ب.ظ http://www.bito.cov.ir

سلام
ایشالله که همیشه به شادی و مسافرت باشین

سلام
شماهم هم!
ممنون که اومدی فیلسوف جان!

این داستان واقعیست(خانم ا) دوشنبه 12 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 12:12 ق.ظ http://www.aziiiiiii.persianblog.ir

سلام ماهی جونم...
لیسانست مبارک...
پس کو شیرینیت؟
نظر خواهی اون پست رو برداشتی که ازت شیرینی نخوایم..فکر کردی...

:))
سلام خانومی
جالبه همین که داشتم برات کامنت میذاشتم تو هم کامنتیدی!
شیرینی هم چشم!
تشریف بیارید ببینید اصلا من راست می گم یا نه؟

این داستان واقعیست(خانم آ) دوشنبه 12 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 12:54 ق.ظ http://www.aziiiiiii.persianblog.ir

از دست تو ماهی....
نصفه شبی نشستم عین دیوونه ها زل زدم به مانیتور دارم می خندم...[قهقهه]
فکر کنم اگر الان یکی در اتاقم رو باز کنه بیاد تو و من رو در این حالت ببینه به کل ناامید میشه[خنده]
اون شیرینی رو هم با این شیرینی یکی نکن..[نیشخند]
ما شما رو عین جفت چشمامون قبول داریم...
حرف شما برای ما سنده..

هی هی هی هی :دی

والا اگه باز هم بخوای از یه اصفهانی طلب شیرینی بکنی منم خداییش ازت نا امید میشم!:دی

آی دا دوشنبه 12 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 01:52 ق.ظ http://jokeress.blogspot.com

خانوم جان شما گمان برده اید کامنت های پست لیسلاسه شدنتان را می بندید ما کم می آوریم؟؟؟ نع خیر ...


التبریکات الواجبات


تبریککککککککککککککککک بغل و جیغ و اشک و بوس و دست راستت زیر سر ما ووووو واااااااای ایشالا بلاگ دکتری و شیرینی ووو ...



خیلی کوچیکیم خانومی
زحمت کشیدین تشریف آرودین!
ایشالا خودت زودی دکتر شی بچمو بیارم پیشت مفتکی درمون کنی!:دی
بوس بوس بوس

قیس داور دوشنبه 12 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 08:34 ق.ظ http://www.qaisdawar.blogfa.com

سلام

وب جالب داری
خیلی دل نشین بود

و لسانس تون رو هم تبریگ عرض میدارم

به من هم سر بزن

منتظرت هستم

گلم

سلام دوست عزیزم
ممنونم که اومدی
و خوشحالم که اینجا بهت خوش گذشت
ممنون از تبریک
حتما میام
موفق باشید

خانم آ دوشنبه 12 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 11:17 ق.ظ http://www.aziiiiiii.persianblog.ir

سلام ماهی جونم...چون اینجا خصوصی نمیشه گذاشت رمز رو برات ایمیل می کنم عزیییییییزم

می شه دخترم میشه!
توی کامنتهای خودت توضیح واضحات فرمودیم!

آریان دوشنبه 12 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 01:43 ب.ظ http://www.OstadeEshgh.Com

با سلام

استفاده خوبی کردم از لحظاتی که در این وبلاگ بودم

موفق باشید

ما زندگی ساختن را یاد گرفته ایم



اما نه زندگی کردن را



تنها به زندگی سالهای عمر را افزوده ایم



و نه زندگی را به سالهای عمرمان


آریان

قیس داور دوشنبه 12 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 03:33 ب.ظ http://www.qaisdawar.blogfa.com

سلام

ممنون از حضور گرمت و نظر قشنگت

مرسی گلم

من تو می لینکم اگه اسمش خوشد
نیومد بگو عوضش میکنم

عالی پیام (هالو) سه‌شنبه 13 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 03:46 ق.ظ


مبارکه. شیرینی؟

سلامت باشید
تشریف بیارید درخدمتیم استاد

من سه‌شنبه 13 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 03:47 ق.ظ

دلم تنگ شده هوارتا
به جون مامانم

بووووووووووووووسسسسسسسسسسس

می سم فروتن سه‌شنبه 13 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 05:19 ب.ظ http://www.soclosesofar.blogfa.com

سلام
اولا اخذ مدرکتون مبارک باشه ایشالا به سلامتی. لیسانس چی؟‌
دوما بعدالسفرتونم جالب بود.
سوما خوبه که می خندید و می خندونید. این روزا نه دلی مونده نه دل دلی... ولی تله تئاترای خنده داری از تی وی نشون می دن که بعضی گریه می کنن بعضی ها هم به این همه حماقت کارگرداناشون می خندن...
اه...
ببخشید.
فعلا

سلام
لیسانس زبان
والا اون خنده و این مسایل مال دو-سه سال پیشه!
الان که دیگه ... آره!
ممنونم که اومدی
شاد باشی

★  ‏‏ستاره سه‌شنبه 13 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 07:44 ب.ظ http://setarehbaroon.blogfa.com/

اللهم عجل لولیک الفرج
تا کسی رخ ننماید ز کسی دل نبرد
دلبر ما دل ما برد و ز ما رخ ننمود
.....................................................
دوستان آپم و منتظر...[گل]

آیکون گل نداشتی با خودم اوردم

ممنونم
الان میام

آسمان سه‌شنبه 13 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 08:00 ب.ظ http://abimesleman.blogfa.com

من شوهر می خوام ای خدا به کی بگم

=)))))))))

منم خیلی چیزا می خوام اما نمیام داد بزنم که!
زشتس مادر!!

[ بدون نام ] سه‌شنبه 13 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 10:34 ب.ظ

سلام ماهی خانوم

واقعا شجاع شدی ها. با قطار که میای مشهد توی مشهد ماشین سواری میکنی
بعدشم میری توی طرقبه دوغ می خوری ؟

ایول
با این کارات دیگه نیازی نبود گی بچه مشهدی

حالا یه سوال ؟
بچه های مشهد به دو تا چیز خیلی ارق دارن
یکی کفتر (که شما به ماهی این ارق رو دارین)
یکی لهجه مشدی (اینو خداییش من هنوز ندیدم بعد این همه سال)

یه چیز جالب بگم.

چند وقت پیش که داشتم با بابا رد می شدم یه جا رو نشون داد گفت این مال پدر و مادر ابی بوده
بالاترش هم (کوچه حسین باشی) خونه شهرام و شهبال شب پره رو بهم نشون داد.
جالب اینکه سر فلکه سراب هم خونه کوروش یغمایی
خلاصه خیلی جات خالی بود

حیف که ماهی هستی وگرنه می بردمت پیشیمو بهت نشون میدادم

برخی تو
قهرمان فراموش شده

سلام رفیق
خوبی همشهری؟
چه خوب!
ای ول به بابا
اما خداییش رانندگی هاتون افتضاحه ها!
از ما گفتن!
ممنون که اومدی
شاد باشی

آتیش پاره چهارشنبه 14 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 07:48 ق.ظ

فچ کردی کامنتدونی بالارو ببندی ما بی خیال سور میشیم آیا؟! از سوغاتی شاید بگذرم ولی این یکی نچ! را نداره داداچ!!
یعنی تو الان سوات داری؟!

ما در خدمتیم کچل!
پاشو بیا اینجا یه ناهار باهم بریم صفااااااااااا!!
مهمون من! فکر کن!
سوات که دارم هیچی ٬ بلتم اسممو اینگیلیزی بگم!:دی
بوس بوس

مهدی چهارشنبه 14 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 08:11 ب.ظ http://www.shanbeh.blogfa.com

سلام.تبریک می گم بابت لیسانس
به یخ داغ من هم سر بزنید
خوشحال می شم.اما توجه داشته باشید که من شماره نمیدم!!!!!!

سلام
ممنونم
حتما سر میزنم
شماره هم میل خودتونه! اگه شما هم بنگاه شادمانی دارید دریغ نفرمایید!:دی
شاد باشید

★  ‏‏ستاره چهارشنبه 14 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 08:37 ب.ظ http://setarehbaroon.blogfa.com/

۱۰ تــــــا مـــبـــارکـــه

۱۰۰ تـــا مـــبـــارکـــه

۱۰۰۰ تـــا مبـــارکـــه

۱۰۰۰۰ تـــامبارکـــه

مـــنم شیـــرینـــی

۱۰ تا مرسی
۱۰۰ تا مرسی
۱۰۰۰ تا مرسی
۱۰۰۰۰ تا مرسی
بیا گلم در خدمتم
بوس بوس

پسر نوح جمعه 16 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 03:54 ب.ظ

سلام...

چیزهایی که از این آپ آمختیم:

۱ با قطار پردیس سفر نکنیم...
۲ از کسایی که غذا می خرن تقاضای غذا نکنیم
۳ از فال فروشا فقط فال بخریم و سوال دیگه ای نکنیم
۴ توی مشهد کمر بند نبندیم و تند بریمو فلکه ها رو هم بلعکس...
۵ به سطل آشغالهای اصفهان با دقت بیشتری تگاه کنیم...


....................

لیسانس مبارک.... ایشالله فوق لیسانس...

سلام رفیق

احسنت به تو پسر چیز فهم!
هیچکس نتونسته بود اینطور دقیق نکات آموزنده ی این آپ رو طبقه بندی کنه!
دوستان یاد بگیرید!
ممنون سر زدی
به بابا نوح سلام برسون
شاد باشی!

فاطمه جمعه 16 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 04:16 ب.ظ http://www.alachiiq.blogfa.com

سلاااااااااااااااااام ماهی جون خوبی گلم؟ دلم برات یه ذره شده

مبااااااااااااااارکه خیلی خوشحال شدم امیدوارم تو همه مراحل زندگیت موفق باشی و به همه خواسته هات برسی . گلم این مدت به نت دسترسی نداشتم برا همین نیومدم بهت سر بزنم فکر نکنی بی معرفتم هااا .. خیلی خوشحالم که بعد از مدت ها تونستم بیام پیشت.

زیارت قبول برا منم دعا کردی؟

عزیزم من فقط ۵ روز میتونم بیام نت بعد دوباره غیب میشم تا چند ماه نتم قطع میشه.

یه خبر خووووب ۲۰ روز دیگه احتمالا میام ایران ..

انشاالله تو این چند روز بتونیم بیشتر با هم حرف بزنیم.

فعلا بابای

سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام!!!!!!!!!!!!
خوبی تووووووووووووووووووووووو؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
کجا بودیییییییییییییییییییییییییییییی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بابا دلم برات یه ذره شده بوووووووووووووووووووووود!!!!!!!!!!
حتما قبلش بهم خبر بده
منم حدود ده روز دیگه میرم تهران کاش بتونم ببینمت
سعی کن آنلاین بشی عزیزم
ممنونم که اومدی خانومی
شاد باشی یه دنیا...

این داستان واقعیست جمعه 16 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 04:38 ب.ظ http://www.aziiiiiii.persianblog.ir

سلام به روی ماهت ماهی جون ماهم...عیدت مبارک
معلومه که خوش گذشته...مسافرت لذتش به همین حرفهاست...خیلی هم خوشم اومد عزیزم....خیلی هم شهرتون زیبا و دوست داشتنیه...
اگر عید می شناختمت که حتما برای دیدنت میومدم....فکر کنم شانس آوردی شر یه مزاحم از سرت کم شد
منم برات بهترینها رو آرزو می کنم عزیزم...
دل به دل راه داره خانمی...منم دوستت دارم...شما هم مواظب خودت باش...
(انقدر کیف می کنم اولین کامنت این پست کامنت منه)

سلام خانومی
عید شما هم مبارک
قربونت برم شهر ما که قابل شما رو نداره!:دی
مزاحم چیه خانوم خانوما؟ من خوشحال میشدم پذیرای تو و خانوادت باشم. ایشالا دفعه ی بعد حتما میبینمت
ممنونم که اومدی
شاد باشی
(تو اول و آخرش جیگری)! بوس بوس

طاهره جمعه 16 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 07:53 ب.ظ http://atreghahve.blogfa.com

سلام رسیدن به خیر ماهی خانوم
حالا دیگه بر میگردی بی خبر؟
عجب قطاری...
عجب آقای گدایی
چه طرقبه باحالی
چه پسر عموی بی احتیاطی
چه سطل آشغال جذابی

سلام خانومی
من که اومدم پیشت اعلام کردم که!
بعله حاج خانوم!
ممنونم که اومدی
شاد باشی گلم

آس خشت جمعه 16 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 09:21 ب.ظ http://story-of-my-life.persianblog.ir

سلام ماهی خانم ! از وبلاگ آزی عزیز اینجا رو پیدا کردم

خیلی دلم می خواست یک روزی با قطار برم مشهد اما حالا که این رو خوندم یکم مردد شدم
من از بچگی عاشق قطار و قطار سواری بودم اما جز همین متروی شهری خودمون چیزی قسمت نشد!!!

شما هم مثل آزی جان سفرنامه ی نویس خوبی هستید آدم هوس می کنه بره دور ایرانو بگرده )


راستی تبریک بابت گرفتن مدرک لیسانس ..امیدوارم همیشه موفق باشین !

سلام خانومی
خیلی خیلی خوش اومدی
آکواریوم متعلق به همه ی شماست فرزندانم!
بابا قطارای درجه دو شرف دارن به این درجه یک ها باور کن اونا خیلی بهترن!
برو ایشالا خوش بگذره بهتون!
ممنونم بابت تبریک
ایشالا بیای عروسیمو تبریک بگی یه روزی!!!:دی
شاد باشی عزیزم

★  ‏‏ستاره جمعه 16 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 11:28 ب.ظ http://setarehbaroon.blogfa.com/

آپم

شیافی که دوست داشت کپسول باشد جمعه 16 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 11:37 ب.ظ http://www.shiyaf.blogfa.com

لیسانستون مبارک
انشالله که به کارتون بیاد و فقط نذارید در کوزه و آبشو بخورید !
سفرنامه نویس خوبی می شید !!

به روزم ...
لینکتون هم کردم !

قربون آقا!
هم زبان تدریس می کنم هم مترجمم! دیگه باید چیکار کنم که نرم توی کوزه؟!؟؟!؟!؟!
شما لطف دارید!
اومدم ببینم چی چی می گوی!
شاد باشی

شیاف شنبه 17 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 12:31 ق.ظ http://shiyaf.blogfa.com

بسمه تعالی

سرکار ماهی خانم

سلام علیکم

پیرو مذاکرات صورت گرفته ، عنوان لینک حضرت عالی در وبلاگ اینجانب اصلاح شد
متعاقبا از درج لینک (( شیاف نیوز )) در آن وبلاگ وزین متشکرم

و من ا... التوفیق

یا هو!

جناب آقای استاد شیاف کپسولی زاده:
احتراما سلام علیکم و رحمه الله!
پیرو حرف گوش کنی شما و تغییر نام لینک همینجا و از همین تریبون جهانی اعلام می داریم که:
خیلی مخلصیم!
زت زیات!

مجید ( یادداشتهای یک وبلاگر ) شنبه 17 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 01:47 ق.ظ http://www.majid-85.persianblog.ir

سلام دوست خوبم/////////////به وبلاگم دعوتت می کنم//////////[گل]

اجادسا شنبه 17 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 02:11 ق.ظ http://ajadesa.blogsky.com

سلام ماهی خانوم خوبی نیستی عزیزوم دیگه به ما سر نمی زنی

همیشه جزقولی باید بیاد بگه که آپه تا بهش سر بزنی آخه این رسمشه { چشمک}

راستی مبارکه پس شیرینیشو کی میخوریم اصلا به ما شیرینی میدی یا نه؟؟؟
بالاخره زدی تو گوش لیسانسه

امیدوارم به کارت بیاد البته میدونم که خودتم زرنگی
خداروشکر

موفق و سبز و شاد باشی

سلام جزغولی خاله
چرا میام بابا میام به خدا خیلی گرفتارم
چرا که نه؟ پاشو بیا شیرینی هم بهت می دم نوش جان
کارم مستقیما در رابطه با زبان هستش
ایشالا شمام موفق میشید
شاد باشی

مانیسا شنبه 17 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 11:25 ق.ظ http://manisai.persianblog.ir/

سلام خاله جونم
دوست دارم اندازه سبزی پلو ماهی
ما دیشب شام سبزی پلو با ماهی داشتیم خیلی خوشمزه بود دسپخت مامانمو یه بار بخوری دلت میخواد برای بار دومم بخوری من الانم دلم ماهی میخواد

سلااااااااااااااااااااام جیگر خاله
خوبی عزیزم؟
نوش جونت خاله جون اما یهو مامانت به سرش نزنه بیاد منو با سبزی پلو بده به شما؟!؟!؟:(
ایشالا اومدم قم میام دستپخت مامانتو می خورم ببینم راس میگی یا نه؟!
شاد باشی عزیز دلم
مامانتو که نه... ولی باباتو ببوس!:دی

حس آشنا شنبه 17 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 01:22 ب.ظ http://http://hesseashena.blogfa.com/

ا وا !

مبارکه...

شد یه بار آدرستو درست بذاری آبجی؟!

حسین شنبه 17 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 01:22 ب.ظ http://hza81.blogfa.com/8803.aspx

ای جان!:-************

جابرترمک شنبه 17 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 09:49 ب.ظ http://tashobargh.blogfa.com/

سلام عزیز
آپ بسیار زیبایتان رو خوندم خوشحال شدم ولذت بردم
با دو غزل از خانم بحرانی بروز هستم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد