:.★★:.

مامان قشنگم منو ماهی صدا می کنه. همیشه دلم میخواد بخندم و بخندونم...

:.★★:.

مامان قشنگم منو ماهی صدا می کنه. همیشه دلم میخواد بخندم و بخندونم...

آشغانه های من و غلام ۱

غلام پنجه طلای عزیزم

این نامه را در حالی برایت می نگارم که آلبوم عروسیمان را پهن اتاق نموده ام و دارم رویش سبزی پاک می کنم! نمیدانی چه قدر خنده دار شده اید! آخر یک عدد "تره" از دهانتان بیرون زده است انگاری! درست همان نقطه ای که پارسال بچه ی ششممان رویش شاشید! یادتان می آید چقدر خندیدیم؟ فرزند دلبندمان را لاستیکی نکرده بودیم و او هم سنگ تمام گذاشت برایمان! یادش بخیر...

مهربانم!

از روزی که شما رفته اید زندان ما رنگ خنده و شادی را در این خانه ندیده ایم. باز شما که بودید هر از گاهی بادی چیزی در می کردید و ما دور هم خوش بودیم و می خندیدیم. یادتان می آید آن روز که بعد از چهارسال زندگی سراسر عشق و محبت، به مناسبت آزادیتان از زندان (برای بار هفتم) رفتید و برایمان کباب خریدید؟ خدای من چه روزهای شادی داشتیم. یادتان هست که فرزند سوممان از صدای بادگلوی شما از خواب پرید؟ صحنه ی خنده داری بود.  یادش بخیر..

معشوق جاودانه ام!

هیچوقت اولین باری که یکدیگر را دیدیم فراموش نمیکنم. تابستان داغی بود و شما با پیکان گوجه ای رنگ خود مشغول مسافر کشی بودید و من هم می خواستم برای زیارت بروم امامزاده. شما جلوی پایم نگه داشتید و من سوار شدم. از خدا که پنهان نیست از شما چه پنهان داشتم میرفتم که برای باز شدن بختم شمع روشن کنم! نمیدانستم که بختم پشت فرمان همان پیکان گوجه ای است! شما دستتان را گذاشته بودید لب شیشه و بوی عرقتان همراه با بادی که می وزید در اتاق ماشین پیچیده بود و من نفسم را حبس نموده و  اشک در چشمان شهلایم جمع گشته بود و شما این اشک را به برق عشق تعبیر نمودید و شماره تلفن منزل مادربلقیس تان را دادید و شماره ی منزل مارا گرفتید. بعد از آن تمام تلفن عمومی های محله را آباد کردید قربان مرامتان بروم!

تنها غلام زندگی ام!

خاطرم هست که آن روز با چه زحمتی دستتان را از بینی تان در آوردید تا شماره ها را یادداشت کنید. اصلا من از همان اول جذب همین ژست های مردانه تان شدم. به جان هر هفت فرزندمان اصلا از این سوسول بازی های جوانان امروزی خوشم نمی آید. ابرو برمیدارند و موهایشان را برق ولتاژ بالا می دهند و با در و داف هایشان می روند بالاشهر ول می چرخند، که چه؟

اینها از آبروی نداشته شان نمی ترسند. یادم می آید روزی که از آخرین زایمانم از بیمارستان بر می گشتیم(شما آن موقع هم حبس بودید قربان قد و بالایتان) یکی از همین بی حیاها از کنارمان رد شد و وقتی همه ی فرزندان دلبندمان را دید گفت :«چطوری ماکروفر؟» من که هنوزم نمی دانم منظورش چه بود اما برادر غیورتان برگشت بهش گفت :«ماکرو فر ننه ته!» از ایشان پرسیدم:«این چه گفت؟» گفت:« یه نوع فحش خارجیه!». هرچه بود می دانم از حسودی اش بود که زندگی مارا اینطور مستحکم میدید.

سخن را کوتاه می کنم نازنینم!

لطفا در زندان بیش از این شرارت نکنید! بگذارید حد اقل ممنوع الملاقاتی تان لغو شود و من بتوانم بچه هایمان را به نوبت بیاورم ملاقات! این نامه را می دهم به اکبرآقا قصاب که برای دیدن پسرش " اصغر چاقوکش " به زندان می آید تا به دستتان برساند. یک  قابلمه کتلت هم ضمیمه می نمایم.

مراقب خودتان باشید.

همسر با وفای شما : ماه در چمن.

====================================

چند روز پیش با پدیده رفتیم بازار میدون نقش جهان، توی بازار چشمم به نکته ای خورد که بد نبود شما هم ببینید! به هر حال من همیشه به یادتون هستم!

ما حدس زدیم طرف می خواسته بنویسه «هسته ی آلبالو» اما یه کمی عصبانی بوده!  

  

خدا میدونه با چه مصیبتی عکس گرفتم ها!

پ.ن: سر جدتون به نکات آموزنده ی نهفته شده در نامه ی عاشقانه ی من به عشقم توجه کنید! توی این روزای گرم روزی یک لیتر آب قربونی کنین و برین یه دوش بگیرین که ملت رو گیج نکنین توی خیابون!  

قربون آقا!

نظرات 57 + ارسال نظر
hossein شنبه 2 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:23 ق.ظ http://www.akslar.com

سلام . مطالب وبلاگتون بسیار جالب بود . خوشحال میشم از سایت من هم دیدن کنین . در ضمن اگه براتون مشکلی نیست خیلی خوشحال میشم من رو با نام "عکس" لینک کنین

ستاره شنبه 2 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:34 ق.ظ http://tanha1989.blogsky.com

نامه ی عاشقانه خیلی جالب بود ههههههههه کلی خندیدم
اما در مورد آلبالو بگم اصلا عصبانی نبوده از عمد نو.شته
نوشته هات خیلی قشنگن اگه خواستی باهم تبادل لینک کنیم خوشحال میشم ... خبردارم کن
من رو با اسم ((دست نوشته های من لینک کن))

اجادسا شنبه 2 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:58 ق.ظ http://ajadesa.blogsky.com

خوش به حال آقا غلام حسودیم شد

من همیشه نوشته هاتو تحسین می کردم همه چیز توش زندس این یعنی آپ
خوبی ماهی خانوم عزیز ؟؟؟
به منم سر بزن منتظرت هستم کم پیدا

ایشالا «ماه در چمن» شما هم براتون می نویسه!
خوبم و ممنون از تعریفت
حتما سر میزنم
شاد باشی یه دنیا

احمدرضا شنبه 2 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 02:21 ق.ظ

سلام فیش بانوی عزیز
خوبی ؟؟؟؟؟؟؟؟

چاکرتم !!

مرسی سر زدی دادا !

کلی دلمون برات تنگیده اومدیم وبت کلی خندیدیم اصلا یادمون رفت ...

خیلی باحال بود

به قول استاد
طنزت فوران میکنه

ایول

سلام دادا چیطوری؟
ببخش کم میام وبلاگ .
شعر شما هم عالی بود.
ممنون از تعریفت خوشحالم که خوشت اومده
همیشه بخندی رفیق

آلما شنبه 2 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:54 ق.ظ

علی اکبر شنبه 2 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 07:01 ب.ظ http://hamsahrijavan.blogsky.com

سلام
چطوری؟خوبی؟
از دست تو .. خیلی با حال بود این نامه تو ..

عکست هم که حرف نداشت اما فکر کنم هسته گیره آلبالو منظور اون مغازه دار بوده که معلومه عمدی هم بوده ممنون که عکسهایی از این تیپ برامون با مشکلات موجود می گیری ..

موفق باشی

سلام رفیق
عالی ام ممنون شما خوبی؟
بله منظورش «هسته گیر» بوده که بنده ی خدا غیر عمد اشتباهی نوشته!
شاد باشی یه دنیا

مهتاب شنبه 2 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:17 ب.ظ

سلام هووووووووو شما لازم نیست با این حالتون up کنید !!!!
راستی چشتم روشن مامانی بابایی اومدن.
مثله همیشه دلم باز شد خوندم.
بوووووووووووووووووس%bye

سلام هوووووووووووووی ناااااااااازم
خوبی عشق من؟!
آقامون خوبن؟
من در هر حالی که باشم به فکر خنده و شادیتون هستم!
ایشالا ژاقدم این بچه هم خیر باشه و ما شمارو زیارت کنیم!
عاشقتم مهتاب بانو
آقامونو ببوس

کلاغ یکشنبه 3 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:07 ق.ظ http://www.kazachuk.blogfa.com

سلام ماهی خانوم
دلم براتون تنگولیده بود
این احیانن: هسته گیر بوده؟!
مامانی برا ما نی نی ها بدآموزی داره ها این پست هاتون!

سلام عزیزم
بله دقیقا!
عزیزم کی به شما اجازه داده بیاین پست های مامانی بی حیاتونو بخونین؟!
جیگرتو خوشگل مامان

جیغ یکشنبه 3 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 09:19 ق.ظ

سلام ماهی برشته ی من
خوبی؟
می بینم که غلامتون اینقدر ماه در چمن رو دوست داشته که حاضر شده دستشو از دماغش بیاره بیرون و شماره بنویسه.....کم اینجور مردا پیدا می شن باید قدرشونو دونست

سلام جیغمولی نانازی من
خوبم خوشگلم تو خوبی؟
آره به خدا میبینی؟ خدا الهی که شانس بده!
شاد باشی عشقولی

[ بدون نام ] یکشنبه 3 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:10 ب.ظ

دمت قیـــــــــــــــــژ
خوش گذشت. هر چند یاد اون بابایی که هفته پیش تو ماشین خفمون کرد افتادیم و دیگه از اون به بعد غلط بکنیم تو این گرما سوار تاکسی بشیم ولی بسی باعث نشاط خاطر گشت


اسمتونم مثکه یادتون رفته!

آزاده یکشنبه 3 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 02:10 ب.ظ http://newmile.blogfa.com/

وای از دست توشیطون و بلا
سلام منم به آقا غلام برسون!!!

چشششششم حتما!
راستی من به وبلاگت سر میزنم اما کامنتدونیت باز نمیشه میدونی که؟!
شاد باشی خانومی

بچه ی سیبیلو یکشنبه 3 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 02:37 ب.ظ http://beard-kid.persianblog.ir

سلام

نامه ی خیلی جالبی بود،

یارو احتمالن هسته آلبالو قورت داده، اعصابش خورد شده

سلام بچه جان!
آره من به این موضوع فکر نکرده بودم!
شاید واسه همین عصبانی بوده!
شاد باشی پسرم

نیلوفر یکشنبه 3 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 07:51 ب.ظ http://khoneye-dewdrop.blogsky.com/

خدایی عجب نامه ای بود مخصوصا اونجا تو اون ماشی گوجه ای چه کشیدی عزیزم

ایشالا شوهرت ازاد میشه دوباره خوشی میاد تو زندگیت

راجب اون البالو هم باید بگوییم اعصاب یارو مثل هسته ...بوده اون را نوشته

خدایی حال کردام یه پست جدید گذاشتی دمت گرم

آره دلم برای عشقم - غلام- یه ریزه شده
قابل شمارو نداشت!
شاد باشی خانومی

sadeh یکشنبه 3 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:08 ب.ظ

تو هم از این چیز برا شوهرت مینویسی...

البته به من ربطی‌ نداره ولی‌ فقط خواستم بدونم مادر شوهرت چی‌ میگه،،،


بله مادر شوهر اهل حالی دارم!
ایشان از ما پایه ترند!

منم دوشنبه 4 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:16 ق.ظ

طفلی نوشته هسته گیر البالو .حالا یکی پیدا شده سرکش گ رو برداشته اون چه تقصیری داره.
اما نامت خیلی قشنگ بود عزیزم من که اشکم دراومد چه عشق باشکوهی و چه زندگی رویایی

حالا که دارم فکر می کنم میبینم اشک منم در اومد!

نیلوفر دوشنبه 4 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:33 ق.ظ http://khoneye-dewdrop.blogsky.com/

ماهی خانوم جونم واست یه پست گذاشتم تو وبلاگم همون طور که شما دستور داده بودید
تشریف بیارید وبلگم قدمتون رو چشمام

دیدم عزیز دلم عاشقتم خانومی

محمدحسین دوشنبه 4 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:43 ب.ظ

خدا بسوزه پدر عاشقی!!
نامه آموزنده ای بود!!!!!

یاد گرفتی وایه خانومت چطوری بنویسی؟!

میرزای بی قلم دوشنبه 4 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:45 ب.ظ

سلام و درود ماهی خانوم عزیز
حال کردم دستت درد نکنه ، از این نامه های آشقونه بازم داری رو کن لطفن مرسی کلی خندیدم هم برا متن ـ هم برا شکار نصویرت
راستی ـ همیشه ی خدا دروربین باهاته ؟
سلامتی و شادیت رو آرزومندم

سلام از بنده استاد
چشم اگه بازم از این زوج عاشق نامه ای کشف شد ارائه می دم حضور جمع دوستان!
دوربین که نه ولی گوشیم همیشه همراهمه!!
شما هم شاد و سلامت باشید

محمدحسین سه‌شنبه 5 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 04:16 ب.ظ http://physicsscu87.blogsky.com

نه بابا من این قدر ساده م که هر چی اون بگه می نویسم ولی قبول نمی کنم!!!!!!!!!!!

علی اکبر سه‌شنبه 5 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 05:38 ب.ظ http://hamsahrijavan.blogsky.com

سلام
چطوری؟خوبی؟
تولد یگانه منجی عالم بشریت حضرت مهدی (عج) رو به شما تبریک میگم ..
امیدوارم همیشه روزهایی پر از شادی و نشاط را در پیش رو داشته باشید ..
این ماه نامه رو اگه میشه روزنامش کن ..
موفق باشی

بانو چهارشنبه 6 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:49 ق.ظ http://bano.pardisblog.com/

سلام ماهی خانم. طبق معمول خیلی قشنگ بود. کلی خندیدم. خوش باشی

north چهارشنبه 6 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:12 ب.ظ

اول یه تست کنم

مخلص شمال خانومم هستیم خفن!

north چهارشنبه 6 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:50 ب.ظ

کامنت آخری نمی تونم تائید کنم

اصلا اگه منطقی باشیم همه ی کامنتهای من سانسوریه!

خانومه دوست:) پنج‌شنبه 7 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 09:52 ق.ظ http://manvashahin.blogfa.com/

مرسی دوستم که انقدر به من لطف داری
خیلی خندیدم از دستت

قربون حاج خانوم!

north پنج‌شنبه 7 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:11 ب.ظ

هسته گیر! اگه اونی که اونا نوشتن باشه چقد دردناکههههه فک کن

الهه ملک محمدی پنج‌شنبه 7 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 06:55 ب.ظ http://elaheh5.blogfa.com

سپید نوشتن نمیدانم
سیاه نوشتن چرا !
تو لشگر سپید این صفحه باش
من سیاه لشگرش
سیاه و سپید ...
تلفیقی از تابوت من
و گلایل های تو !



پهلوان خورشید درآمد ...
منتظرم

آرمین صالحی جمعه 8 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 08:59 ق.ظ http://salehii.wordpress.com

درود
اهمیت سرکش (ک) چقدر زیاد است .

ها والا!

دکتر خودم جمعه 8 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:58 ق.ظ http://porpot.blogsky.com

چاکریم آبجی،
خیلی بو حالی که بو فکر ما لوتیام هستی،
اصن صفای هر چی مرام آبجی ماهیه!
آبجی بدخامدخا داری،
البوم کن یه قبرستون باکلاس تحویل بگیر + 100 قبر اضافی اشانتیون اگه خواستی بفروشی.
اونوخ این عکست هم باحال بید، کلی خندیدیم :))
عزت شما زیاد!

مخلص هرچی دکتره!
زت عالی زیات!

غزاله جمعه 8 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 06:07 ب.ظ http://kolenjin.persianblog.ir


سلام مامانی جون

سحر شنبه 9 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 09:43 ق.ظ http://saharri.blogsky.com

آهای ماهی بانو
تو هووی چند نفری؟؟؟؟؟
دیدی دیدی دیدی گفتم منو میخوای بپیچونی؟؟؟؟
من این حرفا حالیم نیس..
زدی قدش باید تا آخرش وایسی
چه شاغلام باشه چه دکی چه هر ننه قمر دیگه
هرجا بری منم هستم!!!

من که هووی تو نیستم غلاااااااااااامم!
ضمنا قراره عروست بشم نه هووت! می دونم اون بنده ی خدا نه تورو می گیره نه منو! لذا بهتره زیاد خودمونو سبک نکنیم!
جیگرتو خام خام بخورم یا بپزمش اول؟

elham شنبه 9 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 03:02 ب.ظ http://maneghamin.blogsky.com

khob neveshte haste gir dige chish ajibe??!!
bebakhshid ke engilisi neveshtam akhe sistemam virusie

دوست داری به حرف «گ» توی «گیره» بیشتر دقت کنی عزیزم؟!

بهناز شنبه 9 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 07:44 ب.ظ http://narin86.persianblog.ie

خیلی قشنگ بود مثل همیشه
تو رو خدا شوهر نکن . خب ؟

زکی! چرا پس؟!

نوژن شنبه 9 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:49 ب.ظ http://nojan20.blogfa.com

سلام خاله مروارید جووووووووووووووووووووونم

خوبی؟ خیلی خیلی خیلی خیلی دوستت دارم قد یه دنیا

اومدم پیشت که بگم خیلی به یادتم و دوستت دارم

عزیزم خاله مروارید توی وبلاگ بغلیه من ماهیشونم!

آزاده یکشنبه 10 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:12 ق.ظ http://newmile.blogfa.com/

کوجاییییییییییییییییییییییی پــــــــــــــــــــــــــــــس؟

زیر سایه تیم آبجی!

قیس داور یکشنبه 10 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:39 ب.ظ http://qaisdawar.blogfa.com

زیبا بود [گل][گل]
سلام به[گل][گل] اورانوس [گل][گل] جان

من اپم

به جشن روز تولدم میائی[گل][گل]


روز نهم ماه دوم تابستان زاد روز منست
یادتان میماند؟
که برایم بفرستید کلاهی از ابر؟
تا بپوشاند پوستیج مرا؟
گیوه هایی از جنس حریر
کیفی پر پول
یا کامنتی پر طنز
هر چی که لطف شما بود
لب پر لبخندی
دل مهر انگیزی
نام روح ا نگیزی؟[گل][گل]

[گل][گل]منتظر هستم بیائی........[گل][گل]

زندگانی شریف یکشنبه 10 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 04:15 ب.ظ http://hrtsharif.persianblog.ir/

سلام.
لرزه می‌اندازد این ترانه بر پیکرم... این مرثیه... و یا به قول عزیزی "مداحی پست‌مدرن". فکر می کنم... در تک تک واژه‌های این ترانه... این مرثیه... خاطره هست... نوستالوژی هست... زندگی هست... افسوس هست... حتی اگر بگردی چند نخ سیگار مارلبروی قرمز پایه‌بلند هم یافت بشود شاید... و چند دستمال‌کاغذی با طرح لبانی سرخ... اشک هست... جنون هست... شعر هست... آن هم شعرهای خط خطی... و خستگی از حرف‌های فلسفی یک حلق‌آویز از آسمان... هست... که این همه هست... در تک تک واژگان این ترانه... این مرثیه...
با "تمام شدگی شاعرانه" به روزم. منتظر قدومتان هستم.
ارادتمند: کوچکترین کوچکترینان / حمیدرضا شریف / مشهد مقدس

ღیه کوچولو و آقاییش دوشنبه 11 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:47 ق.ظ http://yekocholoo.blogsky.com

سلام..خیلی نامه ی با مزه ی بود
اما خیلی وقته سر نزدیااا
اون طرفا بیا

سلام عزیزم
آخه گفته بودی برای کنکور میری یه مدت نیستی فکر کردم اگه برگردی خبرم می کنی. خوبی خانومی؟
الان میام سر وقتت!

نوژن دوشنبه 11 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 08:34 ق.ظ http://nojan20.blogfa.com

سلام وااااااااااااااااااااااااااااااای دیدم خاله ماهی بهم سر نزد اومدم بهت سر بزنم دیدم چه اشتباهی کردم اسمها رو اشتباهی رفتم...

وای خاله ماهی میدونی چقدر دوستت دارم

دوستت دارم قد یه دنیا.[:S004: می بوسمت


سلااااااااااااام عششششششششق خالههههههههه
فدات شم اشکالی نداره که!
من شوخی کردم!
دیروز اینترنتم قطع شد نتونستم سر بزنم عزیز دلم.
الان میام پیشت گل کوچولوی خاله

[ بدون نام ] دوشنبه 11 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:45 ب.ظ


ای ول خیلی باحال بود! آخر عاشقانه بودهااااا!
اون لحظه ی عاشق شدنه چندش ناکش منو کشته!
اون طرف میخواسته بنویسه هسته گیر آلبالو فکر کنم!

قربونت برم عزیزم!
راستش خیلیا با لحظه ی عاشقی این دوتا فنچ عاشق همذات پنداری کردن! حالا یا مال تجربه ی مشابهه یا آرزوهای بر باد رفته!
حدس شما راجع به عکس کاملا صحیحه و کل امتیاز این قسمت رو گرفتید!

نیلوفر دوشنبه 11 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:46 ب.ظ http://Nilo0ofar.mihanblog.com

کامنت قبلی من بودما! اسم و اینا یادم رفت اینم هیچ خطایی نداد!!!!
راستی مرسی بابته اینهمه نظر لطفت به وبلاگم!
با اجازه لینکت میکنم دوست جونیه جدید!

جیگرتو که یادت میره اسم بنویسی!
وبلاگت واقعا خوندنیه عزیز دلم عالی می نویسی گلم
ممنونم از لینک منم متقابلا لینک می کنم و همیشه می خونمت.
شاد باشی یه دنیا

north دوشنبه 11 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:26 ب.ظ

آقا غلام قسمت دومش کی میاد تو بازار ؟

باز باید شب جمعه برم پشت در خونشون گوش وایسم!
به محض دستگیری خبر٬ مراتب را به اطلاع خواهم رسانید!

آزاده دوشنبه 11 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:39 ب.ظ http://newmile.blogfa.com/

سلام .چه عجـــــــــــــــــــــــب.خوبی ؟
فیلم فایده نداره فقط شوهر باعث میشه آشپزیت خوب شه ماهی جان
در ضمن عاشقانه هاتون کلی ما را خنداند

سلام عزیزم مرسی
والا ما که دیگه از شوهر ناامید شدیم! اگه می خواس بگیره تا حالا گرفته بود!
غلاااااااااامم!

نیلوفر سه‌شنبه 12 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 02:49 ب.ظ http://khoneye-dewdrop.blogsky.com/

اپم _________________$$$$___$$$$
_خوشحال__________$$$$$$$_$$$$$$
__میشم____$$$$$$$$$$$$$$$$$__$$$$
_سر__$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$__$$$$
بزنی$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
___$$$_$$_$$$$$$$$$$$$$$$$_$$$$$
__$$$$$_$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
__$$$_$$_$$$$$$$$$$$$$$$$$_$$$
__$$$_$$_$$$$$$$$___________$$$$
_$$$$$_$$$$$$$$$$$___________$$$
_$$$_$$_$$$$$$$$$$
_$$$_$$_$$$$$$$$$$
_$$$_$$_$$$$$$$$$$$
$_$$$$$$__$$$$$$$$$
$_$$$$$$___$$$$$$$$
_$$$$$$$$$__$$$$$$$
$_$$$$$$$$___$$$$$$
$$_$$$$$$$$___$$$$$
$$$_$$$$$$$$__$$$$$$
_$$$_$$$$$$$$$_$$$$$
$$$$$ __$$$$$$$$_$$$$
$$$$$$$ __$$$$$$$$$__$
$_$_$$$$$__$$$$$$$$$_$$$$
$$$__$$$$$__$$_$$$$$$$_$$$$
$$$$$$_$$__$$$$$$$$$$$$$$$
_$$$$$$$__$$$$$$$$$$$$$$$$
__$$$$$__$$$$$$$$$$$$$$$$$$
$__$$$__$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
$____$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
$____$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
$__________$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
$____________$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
$______________$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
$_______________$$$$$$$$$$$$$$$$$$
$_______________$$$$$$$$$$$$$$$$$$
$____________$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
__________$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
_$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
$_$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
$__$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
$__$$$$$$$$$$$$$____$$$$$$$$$$
_$$$__$$_$$________$$$$$$$$$$$
_$$$_$$_____________$$$$$$$$$$
_$$_$$______________$$$$$$$$$$
_$$$$________________$$$$$$$$$$
_$$$$_______اپم_______$$$$$$$$$$
__$$$____خوشحال_______$$$$$$$$$
$________میشم_________$$$$$$$$$
$________سر__________$$$$$$$$$$
$_________بزنی_______$$$$$$$$$$$
$____________________$$$$$$$$$__$$$$$
$___________________$$$$$$$$$$$$$$$$$$

محمدحسین سه‌شنبه 12 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 02:50 ب.ظ http://physicsscu87.blogsky.com

همش که میگید "غلامممم" .کم کم دارم فکر میکنم که واقعا"غلام"ید.این طوری که باید بریم خواستگاری!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

علی اکبر سه‌شنبه 12 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 07:23 ب.ظ http://hamshahrijavan.blogsky.com

سلام
خوبی؟
بیا وبلاگم و نظرت رو بنویس( تو پست این جا آنجا همه جا ) .. هر چی که میدونی و هر راهی که فکر میکنی نتیجه مطلوبی داره رو بنویس .. ممنون
منتظرم
موفق باشی

علی اکبر چهارشنبه 13 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 05:28 ب.ظ http://hamshahrijavan.blogsky.com

سلام
ممنون که اومدی به وبلاگم و نظرت رو درباره پست محیط های نامزدی نظر دادی ..
موفق باشی

نیلوفر پنج‌شنبه 14 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:31 ب.ظ http://khoneye-dewdrop.blogsky.com/

____________$$$$$
___$$_________$$$
__$$$$_______$$$___$$$$$
_$$$$$$_____$$$___$$$$$$$
$$$_$$$$___$$$__$$$$____$
$____$$$$_$$$$_$$$
_______$$-$$$$$-$$----$$$$$
____$$$$$$$$$$$$_$$$$_$$$$$
___$$$$$$$$$$$$$$$$$_____$$$
__$$$__$$$$$$$$$$$$________$
_$$___$$$$$$$$$$$$$$$$$
$$___$$$$_$$$_$$$__$$$$$
$___$$$$___$$__$$$$___$$$
____$$$_____$$___$$$____$$
____$$______$$$___$$$____$
____$$_______$$____$$$
____$________$$$____$$
____ _________$$$____$
_____________$$$
_____________$$$ ســـــــلام عزیز
____________ $$$
____________$$$
___________$$$ من آّپـــــــــــــــــــــم
_________$$$$$
________$$$$$
______ $$$$$

سارا توپولی جمعه 15 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 02:43 ق.ظ http://m00n-sara.persianblog.ir/


نامه آقا غلام عالی بود

به اکبر آقای قصاب بگید که به پسر محترمشون آقا اصغر بگن که سلام مخصوص منو به آقا غلام برسونن..

حتما تپلی!

علی فردوسی جمعه 15 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 06:08 ب.ظ http://alifer2c.blogfa.com

سلام شیطون بلا خانوم
از دخترای اصفهانی غیر از این هم انتظاری نیست
از طرف من به آقا غلام بگو ببوسدت
از شوخی که بگزریم کارات خیلی نازه. امیدوارم همیشه شاد و شنگول باشی
به من هم سری بزن
لب خواجو منتظرتم

سلام
اوه اوه اگه غلامم این کامنت پر از لاو رو ببینه که سرتو میذاره رو سینه ت!

خاله کلاغه شنبه 16 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:14 ق.ظ http://www.kazachuk.blogfa.com

خبر
خبر
وبلاگ "هالوچه ها" برای تمامی هالودوستان افتتاح شد!

http://hallooche.persianblog.ir/

اگه دوست داشتید که نویسنده ی این وبلاگ باشید می تونید آدرس ایمیلتون رو همونجا کامنت کنید و منتظر دعوتنامه باشید.
حتا شما دوست عزیز[نیشخند][قلب][گل]

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد